الهى ! دیده از دیدار جمال لذت می برد و دل از لقاى ذوالجمال. الهى ! انسان را قسطاس مستقیم آفریدهاى افسوس که ما در میزان طغیان کردهایم. الهى ! شکرت که نعمت صفت ایثارم بخشیدى. الهى ! نعمت ارشادم عطا فرمودهاى توفیق شکر آن را هم مرحمت فرما. الهى ! عروج به ملکوت بدون خروج از ناسوت چگونه میسر گردد " یا مَن بِیَده مَلَکوُتُ کُلِّ شىء خُذ بِیَدى. " الهى ! به سوى تو آمدم به حق خودت مرا به من بر مگردان. الهى ! اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار. الهى ! ظاهر که اینقدر زیبا است باطن چگونه است. الهى ! آخرِ خودت را در حق ما اول بفرما ، که آخرین شفاعت را " اَرحَم الراحِمین " فرماید. الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، نه این صورت ببیند و نه آن معنى. الهى ! فرزانه تر از دیوانه تو کیست. الهى ! دولت فقرم را مزید گردان. الهى ! شکرت که فهمیدم که نفهمیدم. الهى ! گریه زبان کودک بى زبان است ، آنچه خواهد از گریه تحصیل مىکند . از کودکى راه کسب را به ما یاد دادهاى ، قابل کاهل را از کامل مکمل چه حاصل. الهى ! یک شوریده جهانى را می شوراند؛ این شوخ دیده را شوریده تر کن. الهی ! نبودم و خلعت وجودم بخشیدهاى ، خفته بودم و نعمت بیداریم عطا کردهاى ، تشنه بودم و آب حیاتم چشاندهاى ، متفرق بودم و کسوت جمعم پوشاندهاى ، توفیق دوام در صلاتم هم مرحمت بفرما که " اَلـَّذینَ هُم علَى صَلوتِهِم دائموُن " کامروا هستند. الهى ! مصلى کجا و مناجى کجا ؛ تالى فرقان کجا و اهل قرآن کجا ؛ خنک آنکه مصلى مناجى و تالى فرقان و اهل قرآن است. الهى ! رعارف را با عرفان چه کار ، عاشق معشوق بیند نه این و آن. الهى ! توانگران را به دیدن خانه خواندهاى و درویشانرا بدیدار خداوند خانه ؛ آنان سنگ و گل دارند ، و اینان جان و دل ، آنان سرگرم در صورت اند و اینان محو در معنى ؛ خوشا آن توانگرى که درویش است
نویسنده: قرآن و عترت |
دوشنبه 85 آذر 6 ساعت 1:56 عصر
|
|
نظرات دیگران نظر
|